شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۱۲۱۹
مولوی
مولوی( غزلیات )
43

غزل شمارهٔ ۱۲۱۹

یار نخواهم که بود بدخو و غمخوار و ترش
چون لحد و گور مغان تنگ و دل افشار و ترش
یار چو آیینه بود دوست چو لوزینه بود
ساعت یاری نبود خایف و فرار و ترش
هر کی بود عاشق خود پنج نشان دارد بد
سخت دل و سست قدم کاهل و بی کار و ترش
ور چشمش بیش بود هم ترشی بیش کند
دان مثل بیشی او سرکه بسیار ترش
بس کن شرح ترشان این قدری بهر نشان
کی طلبد در دل و جان طبع شکربار ترش