نه از لفظ تو پیغامی نه از کلک تو تحریری

نه پیکی تا فرستم سوی اوای ناله امدادی

به تنگ آمددلم ازنام و از ننگ ای جنون شوری

رهم بس سنگلاخ ای رخش همت پای رفتاری

رقیب سفله محرم درحریم یار و مامحروم

برغم دشمن تشنه بخون ای دوست الطافی

بلب آمد ز درد بی دوا جان ساقیا جامی

پس از عمری ببالین مریض خویش میآید

نگاهی کن از آن چشم خدنگ انداز صید افکن

کشیده صورت گلگونه ها تابر گل خوبان

ز عشق آن پری طلعت بشد دیوانه دل اسرار