شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
راه باطل
محمدرضا شفیعی کدکنی
محمدرضا شفیعی کدکنی( زمزمه ها )
114

راه باطل

من می روم ز کوی تو و دل نمی رود
این زورق شکسته ز ساحل نمی رود
گویند دل ز عشق تو برگیرم ای دریغ
کاری که خود ز دست من و دل نمی رود
گر بی تو سوی کعبه رود کاروان ما
پیداست آن که جز ره باطل نمی رود
در جست وجوی روی تو هرگز نگاه من
بی کاروان اشک ز منزل نمی رود
خاموش نیستم که چه طوطی و آینه
آن روی روشنم ز مقابل نمی رود