76
من خاک آستان توام یا علی مدد
من خاک آستان توام یا علی مدد
من مرغ آشیان توام یا علی مدد
در موقف شمار به وقت حساب خلق
من میهمان به خوان توام یا علی مدد
مردم تمام زنده به جانند ای عجب
من زنده جان به جان توام یا علی مدد
ای گل که بلبلان شده مستان روی تو
من خار گلستان توام یا علی مدد
ای شاهباز حسن به اوج فضای قدس
من صید بی نشان توام یا علی مدد
ای بحر فضل من چو یکی قطرۀ نحیف
افتاده در میان توام یا علی مدد
تا داده ای به حصن حصینت مرا پناه
پیوسته در امان توام یا علی مدد
تا چشم دل ز جام رخت گشته می پرست
مست از شراب جان توام یا علی مدد
از تست جسم و جان من ای میر عاشقان
بس خوش دلم که آن توام یا علی مدد
چون قطره های اشک که گردد روان ز شوق
در راه دل روان توام یا علی مدد
از شوق روی همچو گلت من چو عندلیب
همواره در فغان توام یا علی مدد
از شرب خمر صافی جان ای مقیم دل
از جمله بیخودان توام یا علی مدد
ای دلبر ازل که بری دل به هر زمان
من بیدل زمان توام یا علی مدد
ای شاه ملک جان که عیان بوده ای مدام
آن پرتو عیان توام یا علی مدد
فخرم همین بس است که در عین بندگی
منظور دوستان توام یا علی مدد
چون ژاله ای که غرق شود در دهان گل
من غرق بوستان توام یا علی مدد
من مست چشم یار و غزلخوان و پایکوب
از نکهت دهان توام یا علی مدد
از بس که کرده ام به گدائیت افتخار
مشمول ارمغان توام یا علی مدد
در طاق ابروان تو تا کرده ام نماز
پیوسته در جنان توام یا علی مدد
چون از غمت ز پیری من گریه کرد ابر
همواره نوجوان توام یا علی مدد
در نو بهار عشق چو سرو کنار جوی
در باغ دل چمان توام یا علی مدد
ای آنکه از ازل به دلم گشته ای مکین
در لامکان، مکان توام یا علی مدد
تا بر دلم خدنگ ز مژگان کشیده ای
مجروح از سنان توام یا علی مدد
تا آفتاب حسن تو زد بر دلم علم
در ظلّ سایبان توام یا علی مدد
چون ذرّه های خاک ز شور شراب دل
پرّان در آسمان توام یا علی مدد
در حشر از ثواب و گناهم هراس نیست
چون کلب پاسبان توام یا علی مدد
با این رخ سیاه، دمادم به صدق دل
مدّاح دودمان توام یا علی مدد
من خاک آستان رضایم به حقّ حق
زین رو ز بندگان توام یا علی مدد
پیوسته ابروان تو دل برده از (کمال)
دل خسته از کمان توام یا علی مدد
تا خال روی خوب تو شد دلربای دل
همواره نکته دان توام یا علی مدد