شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۷۸۵
کمال خجندی
کمال خجندی( غزلیات )
64

شمارهٔ ۷۸۵

ما ز سگان درت بیشتر و کمتریم
عمر گذشت و هنوز معتکف این دریم
زنده ز سوز دلیم در شب هجران چو شمع
بین که چسان زندگی بی تو به سر می بریم
گر تو بخواهی به چشم در نظر آریم جان
ور تو بگونی روان از سر آن بگذریم
بار به ما سرست منزلش آن خاک پای
چونکه به منزل رسیم بار فرود آوریم
دیده چو دید آفتاب دره نیارد به چشم
ما که ترا دیده ایم بیش به خود ننگریم
گرچه درخت مراد هست به غایت بلند
بر تو چو یا بیم دست هر یک از آن برخوریم
در مرض عشق ما گفت که چونی کمال
از قبل درد تو شکر که هم خوشتریم