شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
یادگار خون سرو
هوشنگ ابتهاج (سایه)
هوشنگ ابتهاج (سایه)( مثنوی )
189

یادگار خون سرو

دلا دیدی که خورشید ازشب سرد
چو آتش سر ز خاکستر بر آورد
زمین و آسمان گلرنگ و گلگون
جهان دشت شقایق گشت ازین خون
نگر تا این شب خونین سحر کرد
چه خنجر ها که از دل ها گذر کرد
زهر خون دلی سروی قد افراشت
ز هر سروی تذروی نغمه برداشت
صدای خون در آوز تذرو است
دلا این یادگار خون سرو است