شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۳۳۲
هلالی جغتایی
هلالی جغتایی( غزلیات )
57

غزل شمارهٔ ۳۳۲

خاکم بره پیک حریم حرم او
باشد که بجایی برسم در قدم او
بر داغ دلم مرهم راحت مگذارید
تا کم نشود راحت درد و الم او
زین گونه که بر من ستم دوست خوش آید
خوش نیست که بر غیر من آید ستم او
می سوزم و این آه جگر سوز دلیلست
کز جان و دلم دود برآورد غم او
داریم امید کرم از یار، ولیکن
دیدیم ستمها و امید کرم او
از تیغ تو صد کشته شود زنده بیک دم
گویا دم جان پرور عیسیست دم او
گفتم که: هلالی ز غمت سوی عدم رفت
گفتا: چه تفاوت ز وجود و عدم او؟