شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۳۸۳
حکیم نزاری
حکیم نزاری( غزلیات )
40

شمارهٔ ۳۸۳

خواص باد بهشت است در نسیم ریاح
همین که بانگ برآید بخواه کاسه ی راح
صبوحیانِ مشوّق به های و هوی کنند
ندای صبح و موذّن به فالق الاصباح
همین فریضه ی وقت است سنّت حکما
دوگانه یی به فلاح و سه کاسه ای به صلاح
شب سیاه نقاب از رخ قدح بردار
چه حاجت است به مشعل مباش گو مصباح
چو آفتاب بر آید عجب مدار اگر
به زینهار درافتد به سایه اقداح
نمی خورند گروهی و می کنند انکار
جماعتی دگرش باز می نهند مباح
عجب مدار نخواندی تناکرِ اضداد
غریب نیست ندانی تعارف ارواح
ز جوهری چومی آخر چرا کنم پرهیز
که حاصل است ازو سد هزار استرواح
شراب خانه اگر محتسب کند مختوم
نیاز با در مولا برم هو الفتاح
زبحر خنب به کشتی کشم شراب گران
به رغم محتسب آن سهمگین تر از تمساح
پیام من که تواند به محتسب بردن
که از زیان نزاری ترا چه خیر و صلاح
زباده خوردن پنهان او ترا چه ضرر
چو گنج کنج گرفته ست بعد ازین سیاّح
به موج فتنه مبر کشتی مزلزل خویش
درین محیط فروشد چو تو بسی ملاّح