شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۱۰۶۴
حکیم نزاری
حکیم نزاری( غزلیات )
47

شمارهٔ ۱۰۶۴

مرا هاتفی داد ناگاه توبه
بگو گفت استغفرالله توبه
بگفتم ز می توبه کردم خدایا
به رغبت، نکردم به اکراه توبه
شب و روز اورادِ من توبه باشد
سحرگاه توبه، شبان گاه توبه
مرا گفت یاری پراکنده خو کن
نگیرند از سر به هر ماه توبه
اگر نشنوده توبه ی من شهنشه
کنم از جوارِ شهنشاه توبه
نی ام پای بندِ حطامِ مزوّر
هم از مال توبه ، هم از جاه توبه
کنم توبه از توبه ی سست کردن
که محکم نباشد ز برناه توبه
سیاهی برفت و سفیدی درآمد
به تقوی کنون می دهد راه توبه
نزاری ز دشمن ببر یعنی از خود
به نیکی توقّع ز بدخواه توبه