شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
ای جان به لب آمده
فریدون مشیری
فریدون مشیری( لحظه ها و احساس )
83

ای جان به لب آمده

ای چشم ز گریه سرخ خواب از تو گریخت
ای جان به لب آمده از تو گریخت
با غم سر کن که شادی از کوی تو رفت
با شب بنشین که آفتاب از تو گریخت