شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
قصه
فریدون مشیری
فریدون مشیری( بهار را باورکن )
98

قصه

رفتم به کنار رود سر تا پا مست
رودم به هزار قصه می بُرد ز دست
چون قصه درد خویش با او گفتم
لرزید و رمید و رفت و نالید و شکست