شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
الحكایة و التمثیل
عطار
عطار( بخش سی و چهارم )
125

الحكایة و التمثیل

در مصافی پادشاه حق شناس
یافت از خیل اسیران بی قیاس
با وزیر خویشتن گفت ای وزیر
چیست رای تو درین مشتی اسیر
گفت چون دادت خدای دادگر
آنچه بودت دوستر یعنی ظفر
آنچه آن حق دوستر دارد مدام
تو بکن آن نیز یعنی عفو عام