شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۳۶۰
عطار
عطار( غزلیات )
55

غزل شمارهٔ ۳۶۰

صبح از پرده به در می آید
اثر آه سحر می آید
یا کسی مشک ختن می بیزد
یا نسیم گل تر می آید
خیز ای ساقی و می ده به صبوح
که حریف چو شکر می آید
پسری کز خط سبزش چو قلم
دل عشاق به سر می آید
ای پسر می ده و می نوش که عمر
به سر تو که به سر می آید
عمرت این یکدم حالی است تو را
کیست ضامن که دگر می آید
تویی و یکدم و آگاه نه ای
کز دگر دم چه خبر می آید
لیک دانی تو که بی صد غم نیست
هر دمی کان ز تو بر می آید
سنگ بر بام فلک زن به صبوح
که فلک بر تو به در می آید
داد بستان ز جهانی که درو
بهتر خلق بتر می آید
در جهانی که همه بی نمکی است
قسم عطار جگر می آید