شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۳۲
ازرقی هروی
ازرقی هروی( قصاید )
101

شمارهٔ ۳۲

ایا بجود و بآزادگی بدهر مثل
جهان بکلک تو و کف تو فکنده امل
چگونه رنجه نباشم برنج تو ؟ که مرا
ز نعمت تو بود مغز استخوان بمثل
اگر ز فکرت تو دوش خواب خوش کردم
چه من رهی ، چه پرستندگان لات و هبل
وگر خلاص تو امروز دیرتر بودی
بجان بنده غم آورده بد پیام اجل
خدای عزوجل فضل کرد با تن تو
بشکر کوش بپیش خدای عز وجل
سعادت تو ز بر دست گشت و نیک آورد
که حلق خصم تو گیرد زمانه زیر بغل
نه دولتیست که آنرا بود هنوز و بال
نه شادییست که آنرا بود هنوز بدل