شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۱۸
انوری
انوری( غزلیات )
87

غزل شمارهٔ ۱۸

ای به دیدهٔ دریغ خاک درت
همه سوگند من به جان و سرت
گوش را منتست بر همه تن
از پی آن حدیث چون شکرت
اشک چون سیم و رخ چو زر کردم
از برای نثار رهگذرت
مایهٔ کیمیاست خاک درت
کی درآید به چشم سیم و زرت
دل بی رحم تو رحیم شود
گر ز حال دلم شود خبرت