شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۳۶
امیر معزی
امیر معزی( غزلیات )
107

شمارهٔ ۳۶

اگر یگانه شوی با تو دل یگانه کنم
زعشق و مهر دگر دلبران کرانه کنم
وگر جفا کنی و بگذری ز راه وفا
دو دیده تیر جفای تو را نشانه کنم
رمیده کرد زمن گردش زمانه تو را
بدین سبب گله ازگردش زمانه کنم
سیاه خال تو دانه است و تیره زلف تو دام
به دام بسته شوم گر طمع به دانه کنم
به مجلسی که رفیقان نگاه دارندت
به چشم با تو سخن گویم و بهانه کنم
چو ننگرند رفیقان نگه کنم سوی تو
چو بنگرند نگه سوی آستانه کنم
اگر چو مرغ برآرم زآرزوی تو پر
همه به کوی سرای تو آشیانه کنم