شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
در لحظه
احمد شاملو
احمد شاملو( ترانه های کوچک غربت )
107

در لحظه

به تو دست می سایم و جهان را درمی یابم،
به تو می اندیشم
و زمان را لمس می کنم
معلق و بی انتها
عُریان.
می وزم، می بارم، می تابم.
آسمانم
ستارگان و زمین،
و گندمِ عطرآگینی که دانه می بندد
رقصان
در جانِ سبزِ خویش.
از تو عبور می کنم
چنان که تُندری از شب. ــ
می درخشم
و فرومی ریزم.
۱۹ مردادِ ۱۳۵۹