شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
بچه های اعماق
احمد شاملو
احمد شاملو( ترانه های کوچک غربت )
138

بچه های اعماق

گفتار برای یک ترانه، در شهادتِ احمد زیبرم
به علیرضا اسپهبد
در شهرِ بی خیابان می بالند
در شبکه ی مورگی پس کوچه و بُن بست،
آغشته ی دودِ کوره و قاچاق و زردزخم
قابِ رنگین در جیب و تیرکمان در دست،
بچه های اعماق
بچه های اعماق
باتلاقِ تقدیرِ بی ترحم در پیش و
دشنامِ پدرانِ خسته در پُشت،
نفرینِ مادرانِ بی حوصله در گوش و
هیچ از امید و فردا در مشت،
بچه های اعماق
بچه های اعماق
بر جنگلِ بی بهار می شکفند
بر درختانِ بی ریشه میوه می آرند،
بچه های اعماق
بچه های اعماق
با حنجره ی خونین می خوانند و از پا درآمدنا
درفشی بلند به کف دارند
بچه های اعماق
بچه های اعماق
۱۳۵۴