شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
تنها اگر دمی...
احمد شاملو
احمد شاملو( مدایح بی صله )
142

تنها اگر دمی...

تنها
اگر دمی
کوتاه آیم از تکرارِ این پیشِ پا افتاده ترین سخن که «دوستت می دارم»
چون تندیسی بی ثبات بر پایه های ماسه
به خاک درمی غلتی
و پیش از آنکه لطمه ی درد درهم ات شکند
به سکوت
می پیوندی.
پس، از تو چه خواهد ماند
چون من بگذرم؟
تعویذِ ناگزیرِ تداومِ تو
تنها
تکرارِ «دوستت می دارم» است؟
با اینهمه
بغضم اگر بترکد... ــ
نه
پَرِّ کاهی حتا بر آب بنخواهد رفت
می دانم!
تیرِ ۱۳۶۵