336
کویری
برای «زیور»ِ کلیدر
به وسیله ی محمود دولت آبادی
نیمی ش آتش و نیمی اشک
می زند زار
           زنی
بر گهواره ی خالی
               گُلم وای!
در اتاقی که در آن
                     مردی هرگز
عریان نکرده حسرتِ جانش را
بر پینه های کهنه نِهالی
               گُلم وای
               گُلم!
در قلعه ی ویران
به بیراهه ی ریگ
رقصان در هُرمِ سراب
                         به بی خیالی.
               گُلم وای
               گُلم وای
               گُلم!
۱۳۶۴

