شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
فقر
احمد شاملو
احمد شاملو( باغ آینه )
133

فقر

از رنجی خسته ام که از آنِ من نیست
بر خاکی نشسته ام که از آنِ من نیست
با نامی زیسته ام که از آنِ من نیست
از دردی گریسته ام که از آنِ من نیست
از لذتی جان گرفته ام که از آنِ من نیست
به مرگی جان می سپارم که از آنِ من نیست.
۱۳۳۸